برگرفته از وبلاگ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
یادداشت زهره پورفرج مسئول واحد ی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز عضو دفتر تحکیم وحدت پیرامون اعلام عدم کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات مجلس
جهان را به ما سخت کردی، بعید است
خداوند ما برتو آسان بگیرد
تازگی ها شنیدیم که آقای علی لاریجانی فرمودهاند: سه دوره چهارساله وکیل مردم قم بودم و برای من افتخاری بود که بتوانم به این مردم خدمت کنم اما در این دوره از انتخابات مجلس برنامه ای برای حضور ندارم.
این را در حالی گفتهاند که کمتر از سه ماه تا انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. ایشان در ۳ دوره ۴ ساله، رئیس قوه قانون گذاری کشور بودند که به هیچ وجه یادمان نمیرود چه قوانین پرباری در مجلس تحت ریاست ایشان به تصویب رسید! و یکی از فاجعهبارترین نقاط کارنامه ۱۲ ساله ایشان سهمیهبندی و گرانی بنزین در آبان ماه امسال بود و ایشان با کمال افتخار اعلام کردند که از آن مطلع بودند و شاید تنها همین کلامشان صادقانه ترین کلام ایشان در طول ۱۲ سال خدمت به کشور اسلامی بوده!
به سادگی آب خوردن میتوان حدس زد چرا کاممان از نبودن ایشان در مجلس یازدهم شیرین شده است. علی لاریجانی مطمئن بود سرمایه اجتماعی برای خود باقی نگذاشته است. آنجا که منفعتش بود، مذاکرات هستهای را به گرفتن «آبنباتچوبی در برابر دُرّ غلتان» تعبیر کرد ولی سپس خودش سروته برجام را در ۲۰ دقیقه به هم آورد! وقتی هم در مورد وضعیت نابسامان و آینده غبارآلود برجام از ایشان سوال کردند، فرمودند: اینکه آقای ترامپ بدون یک رفتار درست دیپلماتیک کاری را انجام میدهد معنیاش غلط بودن راه نیست؛ مثل این است که شما در لبنان پایه کار را بر مقاومت میگذارید و نتایجی هم دارد و گاهی هم ممکن است اشتباهی در لبنان رخ دهد، این دلیل نمیشود که مقاومت غلط است. در مسئله هستهای هم ما یک استراتژی داریم، حالا ممکن است یک جایی دیوانهای سنگی هم بیندازد این دلیل بر غلط بودن استراتژی نیست.
حتی اوضاع به جایی رسید که نحوه بررسی لوایح چهارگانه FATF در مجلس موجب انتقاداتی از سوی تعدادی از نمایندگان شد. تعدادی از نمایندگان منتقد، معتقد بودند که اقدام علی لاریجانی، رئیس مجلس، در روند ارجاع دو لایحه مبارزه با پولشویی و پالرمو (کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی) به مجمع تشخیص مصلحت نظام خلاف قانون است و برای استیضاح لاریجانی پیرامون این اقدامش، طرح استیضاحی را به امضای تعدادی از نمایندگان رساندند که در نهایت از دستور کار مجلس کنار رفت.
از طرفی در دوره ریاست ایشان دوره به دوره از اثرگذاری نهاد قانونگذاری، مجلس، در مجموعه حاکمیت کاسته شده است. رئیس مجلس، هر دوره نسبت به دوره قبل، رئیستر شده به خصوص اینکه آییننامه داخلی مجلس هم تغییراتی کرده و مجلس عمدتاً در اختیار رئیس مجلس است.
علاوه بر این در بسیاری از شوراهای عالی و مجامع مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سهگانه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی که به موازات مجلس ایجاد شدهاند، حداقل رئیس مجلس عضو است، این عضویت بهجای اینکه شخص حقوقی عضو شود، شخص حقیقی عضو شده است. رئیس مجلس، مجلس را در عقبه خودش به این مجامع و شوراها نبرده است. وقتی میگویند رئیس مجلس عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، باید کل مجلس را نمایندگی کند، همچنان که در بقیه شوراها هم همینطور است. رویکردی که ایشان همواره سعی کرده است متاثر از معادلات قدرت، مواضع خود را تنظیم کند دائما باعث تنفر عمومی نسبت به ایشان شده است. یا زمانی که چند نماینده نزدیک به جبهه پایداری، که به عنوان طیف دست راستیتر محافظهکاران ایران شناخته میشوند، به اداره جلسه اعتراض میکنند آقای لاریجانی آنها را به دیکتاتوری متهم میکند! سوالی که پیش می آید و باید از ایشان در اسرع وقت پرسید، این است که: به نظرتان دیکتاتور واقعی در مجلس کیست؟
لاریجانی، توان و پتانسیل اجتماعی برای عمل ی ندارد. او فقط از بالا یعنی با حضور در محیط حاکمیت-مرجعیت و از طریق دیالوگ در محیط نخبگانی و لابیگری میتواند ت خود را به پیش ببرد. حالا نیز دو سال برای بازیابی خود برای ۱۴۰۰ فرصت دارد.
با این اوصاف، لاریجانی راهی جز نزدیک شدن به حزب اعتدال و توسعه که روابط حسنهای با رئیس مجلس دارند و رفتن به زیر پرچم ندارد و به نظر میرسد برای آینده ی علی لاریجانی اگر یک گزینه جز بازنشستگی باشد آن گزینه چیزی نیست جز تبدیل شدن به مهره جریانی که نه اصولگراست و نه اصلاحطلب و پرچمدار فعلی آن است. همچنین پس از افشاگری نژاد در مجلس شورای اسلامی و سپس فراگیر شدن موضوع فساد لاریجانیها، به نظر نمیرسد که ایشان از شانس چندانی برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برخوردار باشند.
ابراز خوشحالی حداقل کاری است که در این فرصت از دستمان برمیآید!
درباره این سایت